رمان آریانا به قلم فهیمه رحیمی

خلاصه رمان : شب بود و همه اهل خانه پس از خوردن شام هر یک به کار خود مشغول بودند، پدر پای تلویزیون نشسته بود و داشت به صحبتهای گوینده که از بازگشایی مدارس و آغاز سال تحصیلی گفتگو می کرد گوش می داد و خواهر و برادر کوچکترم داشتند با ذوق کیف و لوازم درون آن را بین خود تقسیم می کردند و صدای مشاجره اشان که بر سر انتخاب خط کش بود به گوش می رسید

دانلود نسخه PDF

لینک کمکی


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها